امروزه روابط عمومی های پیشرو برای اجرای موفق طرح ها و اهداف از پیش تعیین شده خود از یک برنامه ریزی استراتژیک بهره می گیرند ،بطوریکه جایگاه واقعی خود را در یک چشم انداز پنج ساله ترسیم و براساس این چشم انداز ماموریت ها واهداف خود را تعیین می کنند . مزیت اصلی برنامه ریزی استراتژیک ایجاد یک موقعیت فرادستی برای سیستم روابط عمومی است، روابط عمومی نیازمند یک سطح متعادل و معقول برای اتخاذ تصمیمات راهبردی است .چگونه ممکن است سیستمی که نقاط فرصت و تهدید خود را نشناسد ،بتواند در انجام فعالیت ها موفق و دچار سردرگمی و خطا نشود، بدون برنامه ریزی هر فعالیتی اتلاف منابع است تعریف صحیحی از اتلاف منابع موجود نیست وقتی در انجام امورات کاری بدون زمانبندی  دست به اقدام       می زنیم در حقیقت زمان را از دست  داه ایم زمان جزء منابع است اگر به درستی فعالیت انجام نشود در واقع خیلی چیز ها از جمله زمان را از دست داده ایم.   با برنامه ریزی استراتژیک نرخ خلاقیت را می توان افزایش داد چرا که در دستگاههای دولتی جایگاه روابط عمومی رو به نزول است ،یادمان باشد اگر بخواهیم خوب مدیریت کنیم بایستی خوب بسنجیم و اگر سیستمی را خوب سنجیدیم می توانیم خوب توصیف کنیم بعنی اشراف و آگاهی لازم از جزییات داریم پس می توانیم   برنامه ریزی کنیم ،  برنامه ریزی استراتژیک می تواند سیستم تعادل ایستا را به سوی تعادل پویا هدایت کند و در کلیه بخش های این حوزه تحول ایجاد نماید .درروابط عمومی  استراتژیک نرخ خلاقیت بالا است ،وقتی صحبت از اطلاع رسانی می شود از نگاه سنتی که فقط به نشست خبری فکر می کند پرهیز و با بکارگیری تکنیک های خبری روز سعی می شود  به یک هم افزایی رسانه ای رسید.در تفکر استراتژیک تمرکز بر روی عوامل کلیدی است چرا که با تمرکز بر روی اهداف و عوامل کلیدی اتفاقات مهمی در روابط عمومی ایجاد می شود. آنچه که در موضوع استراتژی مهم است پیاده سازی استراتژی است چرا که اگر شما ایده های استراتژی داشته باشید و برای  کارآمد سازی سیستم خود برنامه ای ارائه کنید که محتوی آن از ایده های نو باشد اگر درست و دقیق پیاده سازی نشود دیگر هیچ فایده و اهمیتی نخواهد داشت، پیاده سازی استراتژی منجر به تغییر در روابط عمومی می شود در تفکر استراتژیک هم هدف گیری   (  تعیین اهداف استراتژیک )و هم هدف گرایی استراتژیک (ترجمه اهداف استراتژیک به اهداف میانی و بودجه ای) لازم است. یادمان باشد این تفکر از آخر شروع می شود به عبارت دیگر اول اهداف و بعد اقدام ،همانطور که از قبل گفتیم پیاده سازی و تخصیص منابع مالی ،انسانی نیز از اهمیت زیادی برخوردار است.یک روابط عمومی پیشرو و اثر گذار تمرکز خود را بر روی منابع انسانی و مالی می گذارد تا با یک برنامه ریزی بالا دستی اهداف را عملیاتی سازد وقتی صحبت از تمرکز منابع مالی و انسانی می شود یعنی پرهیز از هرگونه پراکنده کاری و انجام کارهای که منابع را بی مورد صرف می کنیم این منابع حتی می تواند زمان هم باشد. تمرکز در استرتژیک منجر به یک سازگاری افقی یعنی عدم آشفتگی فکری می شود بطوریکه با تمرکز بر اهداف از قبل تعیین شده به چیز دیگری فکر نمی کنید و اگر اهدافی در عرض هم قرار دارنند می تواند اجرایی شود و در نهایت وقتی در تفکر دچار اغتشاش و پراکندگی نباشید در عمل هم قطعا تنش در انجام برنامه نخواهید داشت و کلیه برنامه های روابط عمومی از طریق پیاده سازی عملیاتی خواهید نمود. بسیاری از روابط عمومی ها برای خود اهدافی با توجه به ظرفیت ها و ماموریت های سازمانی خود تعریف می کنند البته این اهداف به چند مرحله تقسیم می گردد برخی اهداف کوتاه مدت و برخی اهداف میان مدت ودر نهایت نیز اهداف بلندمدت می باشد . عملیاتی شدن این اهداف مستلزم برخورداری از دانش ،تجربه و انظباط راهبردی است در غیر این صورت فقط زمان را از دست داده ایم .تعیین اهداف وپس از آن عمل به برنامه برمینای اهداف از قبل تعیین شده وکمی  بسیار مهم است برای حصول به این مهم بایستی تمرکزو دقت لازم وجودداشته باشد چرا که روابط عمومی ها همیشه از پراکنده کاری رنج می برند و انجام این امور سیستم را از رسیدن به اهداف تعیین شده دور می سازد ،روابط عمومی ها ی استراتژیک با تمرکز بر اهداف زمینه را تغییر استراتژیک مهیا  می سازند چرا که در عمل نمی توان به صورت همزمان کلیه امور را مرتفع و تحولی اساسی را در تمامی حوزه های روابط عمومی ایجاد نمود.

تفکر و برنامه ریزی استراتژیک برمبنای محاسبه است به عبارت دیگر عدد وضعیت سیستم را نشان می دهد ودر آینده نگری نیز باز محاسبه نقش تعیین کننده دارد ،اگر ضرایب اهمیت به درستی در جداول ورودی محاسبه وپیش بینی نشود قطعا در برنامه نیز انحراف ایجاد             می گردد.بطور کلی اکثر  روابط عمومی ها دارای چارچوب های سنتی می باشند خیلی از مدیران روابط عمومی ها، روابط عمومی را فقط در  حوزه تبلیغات محیطی درون سازمانی یا فقط در حوزه رسانه می دانند این نگرش محدود کننده است  چراکه روابط عمومی استراتژی محور روابط عمومی است که در همه امور به صورت متوازن حرکت کند شما نمی توانید اطلاع رسانی موفقی داشته باشید اگر اطلاع یابی هدفمند نداشته باشید ،به همین ترتیب اهمیت خلاقیت و تحقیق در روابط عمومی استراتژی محور به اندازه رسانه هاست چرا که در حقیقت وظایف روابط عمومی همدیگر را تکمیل می کنند وهمه به سمت اهداف از قبل تعیین شده حرکت می کنند.در این روابط عمومی سلایق شخصی مدیران ارشد خیلی کار ساز نسیت چراکه دیده می شود بعضی از مدیران ارشد تمایل شدیدی برای جلو دوربین رفتن دارند و برخی نیز از رسانه ها فراری هستند این معضلات با یک برنامه ریزی آگاهی بخش می توان حل شود آنچه در روابط عمومی استراتژی محور حائز اهمیت است نحوه تعامل و دستیابی به یک فرآیند اطلاع رسانی شفاف ،دقیق ،آگاهی بخش و پایدار است.خبرنگاران نقش کلیدی در اجرای برنامه های روابط عمومی دارنند چراکه نگاه ما به خبرنگاران فقط تولید خیر است در حالیکه خبرنگاران به دلیل شناخت و درک روشنی از افکار عمومی و جامعه هدف می توانند نکات ارزنده ای برای هدف گذاریها و پیاده سازی برنامه های روابط عمومی داشته باشند روابط عمومی استراتژی محور سعی بر آن دارد با خبرنگاران همگرایی داشته و این همگرایی را تبدیل به یک هم افزایی کند چرا که آنچه در استراتژی اهمیت دارد گروه کاری یا تیم است هرچه اعضاء این گروه کارآمدتر و انعطاف پذیرتر باشند بدون تردید درروند تکاملی روابط عمومی اثر بخش تر می باشند .

روح الله ابن علیپور معاون روابط عمومی و اموربین الملل سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران